تکنیک ها و اختراعات گوناگونی در پیشرفت لوگو دخیل بوده اند. بعنوان مثال، موارد زیر در پیشرفت این صنعت دخیل بوده اند:
مهر استوانه ای (2300 سال قبل از میلاد)، سکه (600 سال قبل از میلاد)، ترکیب زبانی و نژادی هنرمندان و آشنایان با لوگو، واترمارک و پیشرفت صنعت چاپ.

همانند انقلاب صنعتی که غرب را از جامعه ای کشاورزی، به سمت جامعه ای صنعتی در قرن 18 و 19 میلادی سوق داد، فوتوگرافی و لیتوگرافی نیز صنعت تبلیغات را با پیوند دادن تایپوگرافی و عکاسی با هم، متحول ساخت. همزمان، تایپوگرافی نیز خود تحت تاثیر انقلابی قرار گرفت که سیما و چهره آن را به کلی دگرگون ساخت. تاثیر این موضوع آن بود که کتابها، دیگر از فونت های از پیش ساخته قدیمی استفاده نمی کردند و فونت های بولد، و تزیینی بطور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفتند.

هنر در حال گشترش بود و از فرم بیانی و چیدمانی، به محصولات و برندهای گوناگونی که مورد مصرف قرار می گرفتند در حال بسط بود. شرکت های مشاوره ای و بازگانی با کمک هنر به سبک تجاری در حال رشد و سازمان یافتگی بود. در سال 1980، در ایالات متحده، 700 شرکت چاپ لیتوگرافی با کارکنانی نزدیک به 8000 کارمند، در حال کار بودند. اعتبار هنری به شرکت های لیتوگرافی بیشتر داده می شد تا خود هنرمندان آن.

ابداع کنندگان هنری در صنعت هنرهای بصری و لیتوگرافی، نظیر شرکت چاپ Rouchon فرانسه در سال 1840 میلادی، جوزف مورس از نیویورک در سال 1850، فردریک والکر از انگلستان در سال 1870 و ژوئل شرت از فرانسه در سال 1870، سبک هنری ای را در چهره نگاری ابداع کردند که فراتر از هنرهای نمایشی و آوایی برای ترسیم با رنگهای روشن و یکنواخت بود. کتابهای کودکانه، روزنامه های معتبر، و حتی گذر زمان، سبک هنری و بصری آنها را به شاهکارهایی در دید عموم بدل کرد. با کاهش هزینه های چاپ، با سوادی در بین مردم گسترش بیشتری بافت و سبکهای هنری نیز دچار دگرگونی شدند.

حرکت هنر و هنرهای دستی در اواخر قرن 19 میلادی، بخشی از پاسخ به نیاز روز افزون در هنرهای تایپوگرافی به سبک ویکتوریان بود که موجب می شد حسی صادقانه از هنرمندی در محصولات تولیدی آن زمان بوجود آید. علاقه آن روز مردم به هنر و کیفیت، همچنین باعث شد تا هنرمندان و شرکتها با علاقه و پشتکار بیشتری به ساخت لوگو و افزایش اعتبار خود نزد مردم اقدام کنند.

حوالی سالهای 1950 میلادی، مدرنیسم، در اروپا نیز راه یافت و حرکتی تجاری و بین المللی با پیروی از اصول ایالات متحده، در جاهای دیگر نیز شکل گرفت. سادگی در طراحی و روشنی در مفهوم، اصولی بودند که مدرنیسم بعنوان حرکتی هنری بر مبنای آن ایجاد شده بود و ابزار قدرتمندی را برای نسل جدیدی از طراحان گرافیک تشکیل می داد (طراحانی نظیر “لودویگ میه ون در روهه” که شعار آن در طراحی لوگو، “کمتر، بهتر است” بود). لوگوهای به سبک مدرنیسم، در تبلیغات گسترده تلویزیونی، موفق بودند و پیشرفت در صنعت چاپ و اختراعات دیجیتالی، بر موفقیت آن نیز می افزود.